گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر عاملی
جلد هفتم
سوره سجده



اشاره
32 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم - 72- -قرآن- 5
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 1 تا 30
37 الم [ 1] تَنزِیل الکِتاب لا رَیبَ فِیه مِن رَب العالَمِینَ [ 2] أَم یَقُولُونَ افتَراه بَل هُوَ - 72 بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1 - -قرآن- 5
الحَقُّ مِن رَبِّکَ لِتُنذِرَ قَوماً ما أَتاهُم مِن نَذِیرٍ مِن قَبلِکَ لَعَلَّهُم یَهتَدُونَ [ 3] اللّه الَّذِي خَلَقَ السَّماوات وَ الَأرضَ وَ ما بَینَهُما فِی سِتَّۀِ أَیّامٍ
418 یُدَبِّرُ الَأمرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الَأرض ثُمَّ - ثُم استَوي عَلَی العَرش ما لَکُم مِن دُونِه مِن وَلِیٍّ وَ لا شَ فِیع أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ [ 4] -قرآن- 1
یَعرُج إِلَیه فِی یَوم کانَ مِقدارُه أَلفَ سَنَۀٍ مِمّا تَعُدُّونَ [ 5] ذلِکَ عالِم الغَیب وَ الشَّهادَةِ العَزِیزُ الرَّحِیم [ 6] الَّذِي أَحسَنَ کُل شَیءٍ خَلَقَه وَ
بَدَأَ خَلقَ الإِنسان مِن طِین [ 7] ثُم جَعَلَ نَسلَه مِن سُلالَۀٍ مِن ماءٍ مَهِین [ 8] ثُم سَوّاه وَ نَفَخَ فِیه مِن رُوحِه وَ جَعَلَ لَکُم السَّمعَ وَ الَأبصارَ وَ
484 وَ قالُوا أَ إِذا ضَ لَلنا فِی الأَرض أَ إِنّا لَفِی خَلق جَدِیدٍ بَل هُم بِلِقاءِ رَبِّهِم کافِرُونَ [ 10 ] قُل - الَأفئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشکُرُونَ [ 9] -قرآن- 1
یَتَوَفّاکُم مَلَک المَوت الَّذِي وُکِّلَ بِکُم ثُم إِلی رَبِّکُم تُرجَعُونَ [ 11 ] وَ لَو تَري إِذِ المُجرِمُونَ ناکِسُوا رُؤُسِهِم عِندَ رَبِّهِم رَبَّنا أَب َ ص رنا وَ
سَمِعنا فَارجِعنا نَعمَل صالِحاً إِنّا مُوقِنُونَ [ 12 ] وَ لَو شِئنا لَآتَینا کُل نَفس هُداها وَ لکِن حَق القَول مِنِّی لَأَملَأَن جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّۀِ وَ النّاسِ
628 إِنَّما یُؤمِنُ - أَجمَعِینَ [ 13 ] فَذُوقُوا بِما نَسِیتُم لِقاءَ یَومِکُم هذا إِنّا نَسِیناکُم وَ ذُوقُوا عَذابَ الخُلدِ بِما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 14 ] -قرآن- 1
بِآیاتِنَا الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمدِ رَبِّهِم وَ هُم لا یَستَکبِرُونَ [ 15 ] تَتَجافی جُنُوبُهُم عَن المَضاجِع یَدعُونَ رَبَّهُم خَوفاً
وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ [ 16 ] فَلا تَعلَم نَفس ما أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُن جَزاءً بِما کانُوا یَعمَلُونَ [ 17 ] أَ فَمَن کانَ مُؤمِناً کَمَن کانَ
532 وَ أَمَّا الَّذِینَ - فاسِقاً لا یَستَوُونَ [ 18 ] أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات فَلَهُم جَنّات المَأوي نُزُلًا بِما کانُوا یَعمَلُونَ [ 19 ] -قرآن- 1
فَسَ قُوا فَمَأواهُم النّارُ کُلَّما أَرادُوا أَن یَخرُجُوا مِنها أُعِیدُوا فِیها وَ قِیلَ لَهُم ذُوقُوا عَذابَ النّارِ الَّذِي کُنتُم بِه تُکَذِّبُونَ [ 20 ] وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِنَ
العَذاب الَأدنی دُونَ العَذاب الَأکبَرِ لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ [ 21 ] وَ مَن أَظلَم مِمَّن ذُکِّرَ بِآیات رَبِّه ثُم أَعرَضَ عَنها إِنّا مِنَ المُجرِمِینَ مُنتَقِمُونَ
22 ] وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الکِتابَ فَلا تَکُن فِی مِریَۀٍ مِن لِقائِه وَ جَعَلناه هُديً لِبَنِی إِسرائِیلَ [ 23 ] وَ جَعَلنا مِنهُم أَئِمَّۀً یَهدُونَ بِأَمرِنا لَمّا ]
628 إِن رَبَّکَ هُوَ یَفصِ ل بَینَهُم یَومَ القِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیه یَختَلِفُونَ [ 25 ] أَ وَ لَم یَهدِ لَهُم - صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ [ 24 ] -قرآن- 1
صفحه 67 از 244
کَم أَهلَکنا مِن قَبلِهِم مِنَ القُرُون یَمشُونَ فِی مَساکِنِهِم إِن فِی ذلِکَ لَآیات أَ فَلا یَسمَعُونَ [ 26 ] أَ وَ لَم یَرَوا أَنّا نَسُوق الماءَ إِلَی الَأرضِ
الجُرُزِ فَنُخرِج بِه زَرعاً تَأکُل مِنه أَنعامُهُم وَ أَنفُسُهُم أَ فَلا یُبصِرُونَ [ 27 ] وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الفَتح إِن کُنتُم صادِقِینَ [ 28 ] قُل یَومَ الفَتح لا
57 [ صفحه - 561 فَأَعرِض عَنهُم وَ انتَظِر إِنَّهُم مُنتَظِرُونَ [ 30 ] -قرآن- 1 - یَنفَع الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمانُهُم وَ لا هُم یُنظَرُونَ [ 29 ] -قرآن- 1
« جرز » . آنچه براي میهمان آماده میشود، بخشش سود و افزایش زراعت « نزل » . جدا شده، خلاصه، اولاد « سلالۀ » : 137 ] معنی لغات
زمینی که گیاه نمیروید یا گیاهش چریده شده است. ترجمه: بنام خداي بخشنده بهمگان و مهربان بصالحان 1 الهام مرموز بپیغمبر
صلّی اللّه علیه و آله 2 فرستادن اینکه کتاب است که بیشک از پروردگار جهانیان است. 3 آیا مردم میگویند محمّد از خود آنرا
ساخته است [نه چنین است] بلکه سخنی است درست از پروردگار تو، تا مردمی را از بد و خوب خبر دار کنی که تا کنون پیش از
تو کسی خبر دارشان نکرده است تا شاید براه آیند و براه راست روند 4 خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه میان آنها
است به شش روز آفرید سپس چیره و مستولی و برتر از عرش شد و براي شما آدمها جز از جانب او هیچ دوستی نیست و کس را
نرسد که میانجی شود. [که نه بتها و نه دیگري تواند شما را شفاعت کند] آیا باز هم متذکر نمیشوید و حق را نمییابید 5 [با اینکه
او] کار از آسمان تا بزمین را میسازد و تدبیر میکند و سپس بروزي که بحساب شما هزار سال است بسوي او باز میگردد 6 اینکه
است داناي بنادیدنی و دیدنی که چیره بر دشمن است و مهربان بدوست 7 آنکه هر چه آفرید خوب کرد و آغاز آفرینش آدمی را
از خاك نمود 8 سپس فرزند و نسل او را از آب ناچیز [جدا شدهي او] بساخت 9 آنگاه درست اندامش کرد و از روح خود در آن
دمید و براي شما [که همان ساخته از آب ناچیز هستید] گوش و چشم و دل درست کرد [پس] چه کم است شکر گزاري شما 10
[که یک دستهتان] گفتند: مگر آنگاه که در دل [ صفحه 138 ] زمین گم و ناپدید شدیم میشود که آفریدهاي تازه باشیم و نو! [نه
چنین است که پنداشتهاند و نه جاي انکار] بلکه آنها هستند که منکر دیدار پروردگارند. 11 تو اي پیغمبر بآنها بگو: ملک الموت
که گماشته بر شما است سر وقتتان میرسد سپس بسوي پروردگارتان بازگشتتان میدهند 12 و اگر آنگاه مجرمین را بینی که به
پیشگاه پروردگار خود سر بزیرند [بشنوي که گویند] اي پروردگار ما دیدیم و شنیدیم [آنچه منکر بودیم] پس ما را باز گردان تا
نکوکاري کنیم که ما موقن هستیم [و گفتار پیغمبران را باور داریم] 13 البتّه اگر میخواستیم و اراده و سرنوشت چنان بود بهمه کس
راه راست میدادیم ولی اینکه وعدهي ما درست است که باید دوزخ را از پري و آدمی همگی پر کنیم 14 [و بگوئیم] پس بچشید
اینرا در برابر آنکه برخورد با چنین روز را از خاطر خود بردید. و ما هم شما را رها و فراموش کردیم [و رحمت ما بشما نرسید] و
بچشید گرفتاري دائمی را بسزاي آنچه میکردید 15 البتّه آن کسان مؤمن بآیات ما هستند که چون آنرا بیادشان آرند بسجده میفتند
و بستایش خداي خود تسبیح گویند و گردنفرازي نکنند 16 و پهلوهایشان از بستر بر کنار میشود تا از بیم و امید، خداي خود را
بخوانند و از آنچه روزیشان کردیم بدیگران میبخشند 17 و ندانند که بپاداش آنچه کردهاند چه مایهي روشنی چشم برایشان نهان
شده است 18 مگر ممکن است به آن روز مؤمن و فاسق برابر باشند! 19 البتّه نه چنین است پس آنها که مؤمن بودند و نکوکاري
کردند بر ایشان جایگاه بهشتی است جهت پذیرائی بعوض آنچه به دنیا میکردند 20 و آنها که بدکار بودند بآتشی جاي دارند که
چون بخواهند بیرون روند بازشان میگردانند و بگویندشان آن عذاب و آزاري که دروغ میشمردید اکنون بچشید 21 و البتّه بیش از
فرا رسیدن عذاب بزرگ عالم دیگر از گرفتاریهاي کوچک اینکه جهان [چون گرسنگی و بیماري] بآنها میچشانیم تا شاید از راه
کج خود باز گردند [زیرا بخود ستم میکنند] 22 و چه کسی ستمکار تر است از آنکه آیات پروردگارش را بیادش میآورند و او رو
گردان میشود! پس البتّه ما از مردم [ صفحه 139 ] مجرم و ستمکار انتقام میگیریم 23 و البتّه [فرستادن پیغمبر و کتاب و اینکه سخنان
براي انسان منحصر بتو نیست اي محمّد] آري بموسی هم تورات دادیم پس تو از دیدنش دو دل مباش که وسیلهي رهنمائی بنی
اسرائیلش کردیم. 24 و دستهاي از بنی اسرائیل را که شکیبائی کردند و آیات ما را استوار دانستند پیشواشان کردیم تا مردم را
رهبري بفرمان ما کنند 25 و البتّه پروردگار تو است که برستاخیز مؤمن و کافر را جدا میکند و در ناسازگاریها که داشتند حکومت
صفحه 68 از 244
میکند. 26 مگر براي کافران روشن نشد که چند گروه مردم پیش از آنها را که در سرزمین خود بجنب و جوش بودند نابود کردیم!
در اینها نیز نشانههاي قدرت ما است. مگر نمیشنوند [و از گذشته خبر ندارند] 27 و مگر ندیدند که زمینهاي بایر را آبیاري میکنیم
و گیاه از آن بدر میکنیم تا چهار پایان شان و خود آنها از آن بخورند. پس چرا دیدهي بصیرت ندارند! 28 و میگویند: اگر راست
میگوئید روز گشایش و داوري کی خواهد بود! 29 تو اي محمّد بگو: روز داوري و گشایش اینکه گرفتاریها [دیر یا زود میرسد
ولی] ایمان آنها که کافر شدند سودي برایشان ندارد و مهلتشان نخواهند داد. 30 پس روي از آنها بگردان [و پرواشان مدار] و چشم
براه آینده باش که آنها هم [بگمان خود] انتظاري دارند. سخن مفسّرین: مجمع: اینکه سوره را سجده و سجدة القرآن نامیدهاند تا از
حم سجده جدا باشد. و شمارهي اینکه آیات بحساب قاریهاي بصره بیست و نه آیه است و بحساب دیگران سی آیه است، و
یک آیه را آخر شمردهاند و همهي اینکه « لَفِی خَلق جَدِیدٍ » است که یک آیه شمردهاند و کوفیها و حجازیها در « الم » اختلافشان در
-313- تا آخر آیت سوّم که بمدینه نازل شده است. -قرآن- 290 « أَ فَمَن کانَ مُؤمِناً » سوره بمکّه نازل شده است مگر سه آیت از
منسوخ است بآیات دستور بجهاد. « فَأَعرِض عَنهُم » نیز نامیدهاند و آیت آخر « سورة المضاجع » 435 کشف: اینکه سوره را - قرآن- 409
29 [ صفحه 140 ] کلام استفهام و - 3 طبري: در سخن عرب رسم است که اگر در میان -قرآن- 1 «ُ أَم یَقُولُونَ افتَراه » 88- -قرآن- 69
استفهام میکند بجاي دیگر حروف استفهام، و در اینکه جمله استفهام براي تقریر است. و بعضی « ام » پرسشی بخواهد بکند با
« ام » : گفتهاند: بمعنی واو است و معنی چنین است: کتاب از سوي خدا است و کافران میگویند: محمّد بدروغ ساخته است. مجمع
استعمال شده است، یعنی « بل » است. و به معنی « ام منقطعه » وابسته بجلو نیست و باصطلاح « ام » : تبیان .« بل » براي استفهام است بمعنی
یعنی اینکه کتاب « ا یصدّقونه ام یقولون » منقطع از جلو نیست و معنی چنین است « ام » : بلکه کافران میگویند. کشف: بعضی گفتهاند
3 مجمع: یعنی براي قریش پیغمبري نیامد اگرچه براي دیگر قبایل عرب پیغمبري « ما أَتاهُم مِن نَذِیرٍ » !.... را راست میدانند یا میگویند
بوده است بنام خالد بن سنان عبسی. و بعضی گفتهاند: یعنی میان عیسی و محمّد صلّی اللّه علیه و آله پیغمبري برایشان نیامد. -
4 در سورهي اعراف ج 4 ص 164 الی 170 آیات 51 تا 55 آنچه ممکن بوده است از اقوال « فِی سِتَّۀِ أَیّام ثُم استَوي » 27- قرآن- 1
5 طبري: در معنی اینکه جمله اختلاف است: مجاهد گفته است « ثُم یَعرُج إِلَیه فِی یَوم کانَ- تا آخر » 39- نقل شده است. -قرآن- 1
چون میان آسمان و زمین پانصد سال راه است تدبیر کار از زمین بآسمان و از آسمان بزمین بمدّت هزار سال انجام میشود. -قرآن-
44-1 إبن عبّاس گفته است: یعنی تدبیر کار آفرینش که در شش روز بوده است هر روزي باندازهي هزار سال بحساب شما است.
مجمع: مجاهد گفته است: یعنی بمدّت هزار سال شما کار زمین تدبیر میشود و ساز میگردد و به ملائکه سپرده میشود و چون بآخر
یَعرُجُ » رسید کار بسوي او بر میگردد و باز براي روز دیگر که هزار سال است فرمان صادر میشود. إبن عبّاس گفته است: مقصود از
روز قیامت است که چون تدبیر کار دنیا تمام شد همهي تدبیرها و حکومتها بسوي حق باز میگردد، بروز قیامت که - «ٍ إِلَیه فِی یَوم
293 [ صفحه 141 ] برابر هزار سال روزهاي دنیا است. کشف: یعنی: جبرئیل وحی را از آسمان بزمین میآورد و بر - قرآن- 262
میگردد به سوي حق در یک روز که مسافت طی شدهي در یک روز باندازهي هزار سال است که شما آدمها بخواهید طی کنید.
نفخۀ الرّحمان نهاوندي: بعضی گفتهاند: یعنی فرمان خود را بر بندگان از آسمان بزمین میفرستد سپس آن نکوکاریهاي مردم بسوي
او بآسمان برمیگردد که مطابق اوامر نازله عمل شده است، و بجاي اینکه گفته شود اعمال نیکو بالا میرود گفته شده است اوامر بالا
میرود، چون امر سبب نکوکاري و عمل اثر امر است یعنی اثر او بالا میرود و بالا رفتن اثر و نتیجهي امر است که فرمانبري باشد.
تفسیر صفی علیشاه: میکند تدبیر هر امري یقین || او ز اسباب سماوي در زمین پس کند آن امر کامد در وجود || سوي او از ارض
با سکون لام و فتح و صداي بالاي آن هر دو خوانده شده است. و اینکه « خلقه » : 7 مجمع «ُ أَحسَنَ کُل شَیءٍ خَلَقَه » در معنی صعود
1- محکم و استوار آفرید. 2- پیش از آفرینش میدانست چگونه بسازد بیآنکه کسی باو 35- جمله سه معنی شده است: -قرآن- 1
بَدَأَ خَلقَ الإِنسانِ » . بیاموزد. 3- هر چیزي را بحکمت و خوبی آفرید، و اینکه معنی میفهماند که خدا کفر و زشتیها را نیافریده است
صفحه 69 از 244
7 کشف نوشته: چه زیان دارد اینجوهر حرمت را که نهاد وي از گل بوده چون کمال وي در دل نهاده. قیمت او هم که «ٍ مِن طِین
هست از روي تربیت است نه از روي تربت. شرف او که هست از لطف قدم الهی است نه از رفت قدم بندگی. آن سر که او را جلّ
جلاله با آدمیان بود نه با عرش بود نه با کرسی نه با فلک نه با ملک، زیرا که همه بندگان مجرّد بودند و آدمیان هم بندگان بودند و
با الف بدون همزه قرائت زهري « بدأ خلق » : 537 مجمع - 39 -قرآن- 492 - قرآن- 1 - .« نَحن أَولِیاؤُکُم فِی الحَیاةِ الدُّنیا » ، هم دوستان
« صللنا » با کسر لام قرائت علی علیه السّلام است و چند نفر. کشف: قرائت بر خلاف استعمال « ضللنا » [ است. و جملهي [ صفحه 142
اي هلکنا و بطلنا هلاك و نابود شدیم و « ضللنا » : بصاد بینقطه است یعنی در خاك گوشت ما متعفّن و گندیده شد. [ابو الفتوح
صل اللّحم » بصاد غیر منقوط از « صللنا » بکسر لام، و حسن بصري خواند « ضللنا » خاك گشتیم و ناچیز و ناپدید شدیم، و إبن محیصن
11 کشف نوشته: اینکه خطاب بر قدر فهم ارباب رسوم و «ِ یَتَوَفّاکُم مَلَک المَوت » .[ یعنی چون ما در زمین مردار شویم «ّ و أصل
عادات است که از غفلت راه بحقایق حق نمیبرند و لطایف اسرار ازل میدرنیابند لا جرم شربت ایشان بر قدر حوصلهي ایشان آمد و
گر نه از آنجا که حقیقت است و خطاب با جوانمردان طریقت ملک الموت خاکبیز مملکت است خاك میبیزد تا تو در خاك چه
33 کلمهي طیّبهاي یا کلمهي خبیثهاي!. او را بر آن - پروردهاي: یاقوتی! لعلی! پیروزهاي! یا نه که نفطی! قیري! سنگریزهاي! -قرآن- 1
202 خیر - قرآن- 155 - .« اللّه یَتَوَفَّی الَأنفُسَ حِینَ مَوتِها » ودیعت پاك چه دست بود و با وي چه کار دارد که نه او نهاد تا او بر گیرد
نساج بیمار بود ملک الموت خواست که جان او بر دارد مؤذّن گفت وقت نماز شام که: اللّه اکبر اللّه اکبر. خیر گفت: یا ملک
الموت باش تا فریضهي نماز شام بگزاریم که اینکه فرمان بر من فوت میشود و فرمان تو فوت نمیشود. چون نماز بگزارد و سر بر
سجود نهاد گفت: الهی آن روز که اینکه ودیعت مینهادي زحمت ملک- الموت در میان نبود چه باشد که امروز بیزحمت او بر
داري!؟ یا ربّ ار فانی کنی ما را به تیغ دوستی || مر فرشته مرگ را با ما نباشد هیچ کار هر که از جام تو روزي شربت شوق تو
خورد || چون نماند آن شراب او داند آنرنج خمار ابو الفتوح نوشته است: اگر گویند: چگونه جمع کنی میان اینکه آیات تا مناقض
«ِ وَ هُوَ الَّذِي یَتَوَفّاکُم بِاللَّیل » : و قوله « تَوَفَّته رُسُلُنا » : و قوله «ِ یَتَوَفّاکُم مَلَک المَوت » : و قوله « اللّه یَتَوَفَّی الأَنفُسَ حِینَ مَوتِها » : نشود
273 [ صفحه 143 ] جانها من بر دارم. یک جا - 218 -قرآن- 229 - 185 -قرآن- 196 - 142 -قرآن- 153 - یکجاي میگوید: -قرآن- 95
میگوید ملک الموت بر دارد، و یک جا میگوید فرشتگان و یک جا میگوید بشب جانها بر دارم نه اینکه ظاهرا مناقضه است! جواب
گوئیم: ا توفّی فرشتگان بمعنی قبض و نزع باشد و امّا توفّی ملک الموت بمعنی دعوت و اشارت باشد که در خبر چنین است که او
دعا کند جانها او را اجابت کنند، و توفّی خداي تعالی بتخریب بنیهي حیاة باشد، و توفّی اللّیل مراد خواب او است آنرا توفّی خواند
332 تأویلات کاشانی: ملک الموت کنایت است از نفس کلّی انسانی - پاورقی- 330 - .«17» بر سبیل مجاز، و توفّی تمام بستدن باشد
که اینکه نفوس جزئی افراد بشر باو باز میگردند که اگر نهاد اصلی و خاصیت بشري خود را از دست ندادند و از فطرت خود سقوط
تَوَفّاهُمُ » نکردند بر میگردند و پیوسته میشوند بیک واقعیّت معنوي ثابت که نه خواص مادّي دارد و نه نقص و عیب و انتظار، و معنی
362 روح البیان: بعضی از محققّین گفتهاند: ملک - همین اتّصال و برگشت نفوس جزئی است بآن نفس کلّی. -قرآن- 335 « المَلائِکَۀُ
،... «ِ فَالمُدَبِّرات » آن یک از ملائکه است که دست اندرکار سیاست و تدبیر امور آفرینش است که در قرآن اشاره بآنها است
229 و - 206 -قرآن- 212 - 182 -قرآن- 188 - و ملک الموت هم یکی از آنها است. -قرآن- 164 «ِ وَ النّازِعات » ،... «ِ فَالمُقَسِّمات »
کاشفی گفته است: عجب از آدمی که با وجود چنین حریفی در کمین، چگونه لاف آسایش تواند زد. آسودگی مجوي که از
صدمت اجل || کس را ندادهاند برات مسلّمی و مرگ باصطلاح اهل حقیقت بیرون کردن هواي نفس است پس هر که از
خواستههاي نفسانی بمرد، بزندگانی حقیقی رسیده است. امام جعفر بن محمّد الصادق رضی اللّه عنه فرمود: مرگ یعنی توبه که
پس هر که توبه کرد چنان است که نفس سرکش « 248 [ صفحه 144 ] ئِکُم فَاقتُلُوا أَنفُسَکُم - فَتُوبُوا إِلی -قرآن- 232 » : خدا گفته است
114 صفی علیشاه: گو بمیراند شما را لا محال || مر فرشتهي موت وقت - 35 -پاورقی- 112 - قرآن- 1 - .«18» خود را کشته است
صفحه 70 از 244
ارتحال آن فرشته که موکّل از خدا || گشته او بر قبض ارواح شما پس بسوي ربّ خود گردید باز || بر حقیقت رو نمائید از مجاز
13 روح البیان: چون بدوران زندگی سرهاي خود بر خواستههاي نفسانی فرود آورده و دلباخته بودند، برستاخیز هم « ناکِسُوا رُؤُسِهِم »
22 سر از جیب غفلت بر آور کنون || که فردا نماند بخجلت نگون کنونت که - از خجلت آن سر بزیر خواهند بود شعر: -قرآن- 1
وَ لَو » چشمی است اشکی ببار || زبان در دهان است عذري بیار نه پیوسته باشد روان در بدن || نه همواره گردد زبان، در دهن
14 مجمع: یعنی اگر میخواستیم جوري راه کار را درست میکردیم که وادار باقرار و یکتا پرستی « شِئنا لَآتَینا کُل نَفس-ٍ تا آخر
شوند. جبّائی گفته است: یعنی اگر میخواستیم خواهش آنها را که ما را بدنیا بر گردان تا نیکوکار شویم میپذیرفتیم. دیگري گفته
15 ابو الفتوح: بعقیدهي ما « إِنَّما یُؤمِن بِآیاتِنَا- تا آخر » 37- است: یعنی اگر میخواستیم براه بهشت رهبریشان میکردیم. -قرآن- 1
29- شیعهها بر کسی که اینکه آیه را بخواند و گوش دهد سجده واجب است ولی بر آنکه بگوشش برسد واجب نیست. -قرآن- 1
روح البیان: باتّفاق همه اینکه آیه جاي سجده است. کاشفی گفته است: [ صفحه 145 ] بگفتهي امام اعظم اینکه سجدهي نهم است،
و بگفتهي شافعی دهم است، و آن که سجده میکند باید متذکّر باشد آنچه را که غافل بوده و درست بداند آنچه را که بر وجود
واحد دلالت دارد و در همه چیز موجود است: همه ذرّات از مه تا بماهی || بوحدانیّتش داده گواهی همه اجزاء کون از مغز تا
16 مجمع: مجاهد و حسن بصري و عطا گفتهاند: یعنی «ِ تَتَجافی جُنُوبُهُم عَن المَضاجِع » پوست || جو و گندم دلیل وحدت اوست
آنها که بشب از جاي خواب خود بلند میشوند براي نماز، و همین معنی از امام باقر و صادق علیهما السّلام نقل شده است. انس
مالک گفت: اینکه آیه براي ما گروه انصار رسید که پس از نماز مغرب بجایگاه خود بر نمیخاستیم تا نماز عشا را با پیغمبر صلّی اللّه
علیه و آله میخواندیم. قتاده گفته است: مقصود آنها است که میان نماز مغرب و عشا مشغول نماز هستند و آنرا نماز اوّابین مینامند، و
42 روح البیان: به نیمشب که همه مست خواب - گفتهاند: مقصود آنها است که نماز عشا و صبح را بجماعت میخوانند. -قرآن- 1
را با سکون و « اخفی » : 17 مجمع «ٍ ما أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُن » 87- فرمت- 85 -» خوش باشند || من و خیال تو و نالههاي درد آلود
گفته شده است یا براي اینکه است « اخفی » با الف نیز خواندهاند و جهت اینکه « قرّات اعین » صداي بالاي یاء هر دو خواندهاند، و هم
43- که چون چیزي بسیار ارزنده بود توصیفش تفصیل لازم دارد اینکه است که سر بسته گفتن ارزش آن را بیشتر میکند. -قرآن- 1
و یا براي اینکه است که موجبات روشنی چشم بینهایت است، و یا چون عبادت به [ صفحه 146 ] شب است و پنهان مزدش نیز پنهان
شده است و از امام صادق علیه السّلام نقل است که مزد نکوکاریها بقرآن یاد شده است بجز نماز شب که چون بزرگ است پنهان
18 طبري: عطاء بن یسار گفته است: اینکه « أَ فَمَن کانَ مُؤمِناً- تا آخر » 227- قرآن- 210 - .« أُخفِیَ لَهُم » است که خود فرموده است
26 زبان من بسخن از تو گشاده - آیه براي علی علیه السّلام و ولید بن عقبۀ بن ابی معیط نازل شد که او بآنحضرت گفت: -قرآن- 1
تر است، و نیزهام تیزتر، و بجلوگیري و بر گرداندن یک دسته لشکري ز تو تواناترم. آن حضرت فرمود: دم نزن که تو فاسقی. اینکه
21 طبري: مقصود از اینکه گرفتاري کم و نزدیک، گرفتاریهاي دنیا « مِنَ العَذاب الَأدنی » . آیه نازل شد که مؤمن و فاسق برابر نیستند
27 عبد اللّه بن حرث گفته است: هر چه در قرآن وعدهي - است. بعضی گفتهاند: یعنی بشمشیر کشته شدن در جنگ بدر. -قرآن- 1
عذاب ادنی داده شده است مقصود بشمشیر گرفتار شدن است. و سالهاي قحطی و هم عذاب قبر را معنی اینکه کلمات دانستهاند.
42 یزید بن رفیع گفته: مقصود معتقدین بقدر و - 22 طبري: یعنی گناهکاران را سزا میدهیم. -قرآن- 1 « إِنّا مِنَ المُجرِمِینَ مُنتَقِمُونَ »
و معاذ بن جبل گفت: شنیدم پیغمبر صلی .« إِن المُجرِمِینَ فِی ضَ لال وَ سُعُرٍ- تا- خَلَقناه بِقَدَرٍ » جبري مذهبها هستند بدلیل اینکه آیه
اللّه علیه و آله فرمود: سه کار است که جرم است و آنکه کند مجرم است. 1- کسی که پرچمی بدست گیرد و گروهی فراهم کند
161- 129 -قرآن- 141 - براي پیشرفت کاري نادرست و بغیر حق.ّ 2- آنکه عاق والدین و پدر و مادر باو خشمگین باشند. -قرآن- 85
وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الکِتابَ فَلا » 99- قرآن- 58 - .« إِنّا مِنَ المُجرِمِینَ مُنتَقِمُونَ » : -3 آنکه با ستمگري بیاري او میرود و خداوند فرمود
24 طبري: یعنی چنانکه به تو قرآن دادیم بموسی تورات دادیم پس تو از دیدار موسی دو دل مباش که به «ِ تَکُن فِی مِریَۀٍ مِن لِقائِه
صفحه 71 از 244
76 مجمع: بعضی گفتهاند: یعنی شک مدار که موسی بقیامت تو را میبیند. [ - شب معراج او را دیدهاي یا خواهی دید. -قرآن- 1
صفحه 147 ] زجّاج گفت: شک مدار که موسی تورات را دید. حسن بصري گفته است: دو دل مباش از آزاري که میبینی چنانکه
موسی دید. و ارتباط اینکه آیه بجلو اینکه است که چنانکه بتو قرآن دادیم و دروغ شمردند بموسی هم تورات دادیم و دروغزنش
لَمّا » . خواندند. ابو الفتوح: یعنی از دیدار سزا و پاداش دو دل مباش. سدّي گفته است یعنی شک مکن که موسی از ما تورات گرفت
17 نیشابوري: حمزه - با باء بجاي لام قرائت میکرده است. -قرآن- 1 « بما صبروا » 24 طبري: از إبن مسعود نقل است که او « صَبَرُوا
27 کشف: در بعضی « إِلَی الَأرض الجُرُزِ » . بکسر و صداي زیر لام و تخفیف میم خوانده است و دیگران با فتح لام و تشدید میم
29 نیشابوري: «ِ یَومَ الفَتح » 27- تفسیرها است که مقصود سر- زمین معیّنی است در یمن که بآن جا باران نباریده بود. -قرآن- 1
مفسّرین گفتهاند: مسلمانان میگفتند: بزودي خداوند براي ما بر مشرکین گشایشی در کار میآورد. مشرکین شتاب در آن میکردند
باختلاف نقل مفسّرین یا روز جنگ بدر است یا فتح مکّه یا روز « یوم الفتح » که اگر راست میگوئید کی خواهد بود! و مقصود از
که بمعنی سپس و «ّ ثم » شاید بکلمهي « ثُم استَوي » 18 استفاده و سخن ما در اینکه آیات: 1- آیت 4 جملهي - رستاخیز. -قرآن- 1
دنبالهي با فاصله است براي اینکه گفته شده است که طرف رابطه، پس از پیدایش آسمان و زمین است. چون خداوند همیشه برتر از
معنی ندارد مگر به اعتبار پیدایش زمین و آسمان که پس از پیدا شدن آنها خداوند برتر از «ّ ثم » بالاترین موجود است و کلمهي
شاید اشاره باشد به «ُ أَحسَنَ کُل شَیءٍ خَلَقَه » 2- آیت 7 جملهي 76- عرش شد زیرا تا آنها نبودند برتري معنی نداشت. -قرآن- 60
54 [ صفحه 148 ] ندارد، و - اینکه اصل کلّی فلسفه که میگویند: در آفرینش هر چه هست خوب است و بد مطلق وجود -قرآن- 20
شاید در اوّل اشاره به اصل تشکیک وجود باشد که « لَو شِئنا لَآتَینا- تا آخر » خدا است که همه چیز را نیکو آفریده است. آیت 203
اشاره بهمین سرنوشت ازلی است که یک عدّه در درجهي نازلهي «20»« حق القول » آدمها همه بیک جور آفریده نشدهاند و جمله
شاید اشاره باین حقیقت باشد که بدي و آثار و مجازات بدي محدود است «ّ لأملئن » وجود هستند و باید بجهنّم بروند. و جملهي
چون گفته شده است جهنّم را پر میکنیم، پس معلوم میشود که در آفرینش افراد بد و مجازات شان که جهنّم است محدود است و
معیّن که پر میشود و گناهکار و جاي مجازات نمیماند. ولی براي بهشت چنین خصوصیّتی گفته نشده است که نیکوکاران باندازهاي
هستند که بهشت را پر کنند پس معلوم میشود خوبی بینهایت است و پاداش آن نامحدود است.اشاره بهمین سرنوشت ازلی است که
شاید اشاره باین حقیقت باشد که بدي و آثار و «ّ لأملئن » یک عدّه در درجهي نازلهي وجود هستند و باید بجهنّم بروند. و جملهي
مجازات بدي محدود است چون گفته شده است جهنّم را پر میکنیم، پس معلوم میشود که در آفرینش افراد بد و مجازات شان که
جهنّم است محدود است و معیّن که پر میشود و گناهکار و جاي مجازات نمیماند. ولی براي بهشت چنین خصوصیّتی گفته نشده
است که نیکوکاران باندازهاي هستند که بهشت را پر کنند پس معلوم میشود خوبی بینهایت است و پاداش آن نامحدود است. -
سخن مفسّرین نقل شد و در «ِ فَلا تَکُن فِی مِریَۀٍ مِن لِقائِه » 4- آیت 23 در آتینا موسی و جملهي 163- 32 -پاورقی- 161 - قرآن- 13
ترجمه طوري نوشتیم که با همهي آن گفتهها برابر شود، ولی بهتر معانی همان است که ابو الفتوح از سدّي نقل کرده است باین
جور که اي محمّد تو از دیدن تورات دو دل و شاك در آن مباش که از اصل دروغ و مجعول باشد و یا شک مدار در اصل تورات
در غیر انسان بکار نمیرود بهتر « لقاء » که موسی از ما تلقّی کرده و گرفته است. و اگر از جهت استعمال لغت اشکالی نباشد که
- همان اوّلی است که از دیدن اینکه تورات در دست یهود دو دل مشو و شک مکن که توراتی براي موسی بوده است. -قرآن- 40
[ 314 [ صفحه 149 - 40 -قرآن- 240 - 81 -قرآن- 15